سفارش تبلیغ
صبا ویژن
از آن هنگام که حق را به من نمودند در آن دو دل نگردیدم . [نهج البلاغه]   بازدید امروز: 3  بازدید دیروز: 3   کل بازدیدها: 56461
 
گویند که وقتی تو بیایی مهدی موهای تو روی شانه ات ریخته است
 
قصاص بوسه
نویسنده: سیدمحمدعباس زاده(یکشنبه 87/4/16 ساعت 1:54 عصر)
خالد قسری زنی را در کوچه دید و از روی هوس و شهوت آن زن را گرفت و بوسید زن ناراحت و خشمگین به خدمت پیامبر رسید و شکایت کرد رسول خدا کسی را به دنبال قسری فرستاد وقتی خالد آمد پیامبر حقیقت ماجرا را از او جویا شد خالد به گناه خود اعتراف کرد و گفت اگر این زن میخواهد قصاص کند حرفی نیست بیاید قصاص کند.(اوهم مرا ببوسد) از حرف او پیامبر به خنده آمد  و از خالد خواست که دیگر این کار را تکرار نکند و او را بخشید.

نظرات دیگران ( )

شوخی پیغمبر
نویسنده: سیدمحمدعباس زاده(یکشنبه 87/4/16 ساعت 1:48 عصر)
مردی مادر پیر خودرا در سبدی میگذاشت و به این طرف و آن طرف میبرد .یک روز در راه پیامبر آنها را دید و به پسر گفت مادرت را شوهر بده آن جوان عرض کرد قربانت شوم مادرم پایش لب گور است دیگر از او گذشته است مادر پیر که از سخن پیامبر خوشش آمده بود گفت :خفه شو تو بهتر میدانی یا جناب پیغمبر در مقابل حرف پیغمبر حرفی نیست!!!!!

نظرات دیگران ( )


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
یا مهدی
یا صاحب الزمان
یا مهدی
یا مهدی
یا مهدی
یا مهدی
یامهدی
یا مهدی
یا مهدی
[عناوین آرشیوشده]

|  RSS  |
| خانه |
| شناسنامه |
| پست الکترونیک |
| مدیریت وبلاگ من |

|| مطالب بایگانی شده ||
دین و زندگی
معما های پیامبران الهی
معما های قرآنی
شعر طنز
فال ماه برای مردان و زنان
حکایات
خنده
لطیفه های 14 معصوم
عکس مذهبی
امام زمان
عکس عاشقانه

|| اشتراک در خبرنامه ||
  || درباره من ||
گویند که وقتی تو بیایی مهدی    موهای تو روی شانه ات ریخته است
سیدمحمدعباس زاده
به وبلاگ من خوش اومدید امیدوارم لذت ببرید

|| لوگوی وبلاگ من ||
گویند که وقتی تو بیایی مهدی    موهای تو روی شانه ات ریخته است

|| اوقات شرعی ||


|| آهنگ وبلاگ من ||