یک خر نازی داشتم
ینجه پیشش گذاشتم
خره ینجه رو خردش
دزده اومو بردش
تو ای دزد ناغلا
خرو رو بردی کجا
چشمات کور شه ایشالا
اگر گیرت بیارم
باباتو در میارم
من با این خر حیون
صبح ها میرفتم میدون
اگر چنگم بیفتی
میندازمت به زندون
ایشالا
خر ما میکرد عرعر
همسایه ها شدند کر
دزد بی انصاف اومد
خرمو دزدید بی خبر