من مهدی ام در دست تیغ انتقامم
مادر به قبر مخفیت بادا سلام
یا با ظهورم انتقامت را بگیرم
یا در کنار قبر مخفیت بمیرم
مادر شنیدم بارها از پا فتادی
دیدی علی تنها بود باز ایستادی
مادر مپنداری من از تو دور بودم
آن روز در صلب حسینت نور بودم
آوای مهدی مهدی ات آمد به گوشم
برخاست از صلب حسین از دل خروشم
نفرین بر آن قوم خدانشناس کردم
درد تورا در قلبخود احساس کردم
ای کاش بودم تا علی را یار بودم
جای تومن بین در و دیوار بودم
آنان که پای خطبه ات ساکت نشستند
ای کاش دست قاتلت را می شکستند
کی میشود بردارم از جانت محن را
از خاک بیرون کشم آن دو تن را
در حلقه زنجیران محکم ببندم
فریاد یا اماه رسد از بندبندم
دریا کنم از خون دلچشم ترم را
پرسم چرا کشتید آخر مادرم را
گیرم امیرامومنین را ست بستید
بازوی زهرا را چرا آخر شکستید
مادر به اشک چشمهای دوستانم
داد تو زین بیداد گرها میستانم
شمشیر خون ریزم بود مدیون محسن
نقش است بر آن انتقام خون محسن
ای قبر پنهانت زیارت گاه مهدی
خورشید قرآن اختر دین ماه مهدی
تو عالمی را اشک و سوز و شور دادی
با روی سیلی خورده خود نور دادی
نظر بدید ثواب داره